هامونهامون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

آبی تر

18 ماهگی

سلام هامون خوبم امروز 21 اردیبهشته و تو 18 ماهگی رو پشت سر میگذاری حالا شیرین تر و خوردنی تر از قبل شدی و من  حسرت لحظاتی رو می خورم که از تو دورم چند روز پیش رفتیم پارک  یهو افتادی  و لبت پاره شد  مامان یهو دیدم  دهنت  پر خون  شد و  ترسیدم خیلی ترسیدم ولی خودم رو نباختم ( به نظرم بزرگ شدم یکم ) تو هم که خون گرم رو حس می کردی مدام لبت رو میخوردی و با دستت سعی می کردی خون رو بزنی کنار که خوب باعث میشد پارگیش بیشتر بشه دیدم دندونت سالمه و خیالم راحت شد خیلی گریه نکردی و بعد از اون دوباره  برگشتی و به بازیت ادامه دادی حالا وقتی میگیم هامون بریم  بیرون میگی ددر، کجا بریم  خونه...
21 ارديبهشت 1393

تعطیلات نوروز 93

پسر خوبم سال 92 رو پشت سر گذاشتیم و این سال عجیب و پر از اتفاقهای خوب و بد هم تمام شد فردا 20 فروردینه و من تا عمر دارم این روز رو فراموش نخواهم کرد روزی که ما تنها شدیم و این تنهایی درست 9 ماه طول کشید روزی که باعث شد من و تو با هم بزرگ بشیم و من همه خاطرات تو رو از چهاردست و پا رفتن تا راه رفتنت و خنده ها و گریه ها و مریضی ها و شادی هات رو ثبت کردم برای روزی که بابایی اومد حالا ولش کن  اون همه اتفاقات رو بهتره وارد سال 93 بشیم ما برای اولین بار تصمیم گرفتیم بریم همدان و اول فروردین همراه با آنا وحید مهدی و عاطفه و حسین و علی سام راهی سفر به سمت همدان شدیم و اونجا غار علی صدر رفتیم و گنج نامه  و آبشار رو دیدیم و مقبره ابوعلی سین...
19 فروردين 1393

فرهنگ لغت هامون

و اما فرهنگ لغات جدید هامون در 18 ماهگی ماه :انواع هلال ماه و ماه کامل ، ماهی ، ستاره ما: حمام ، آب خوردن ، ماما و بابا نا،na : نهال دختر خاله ،عکسهای نهال و من و بابا منه : مال منه که شامل همه چیزهایی میشه که متعلق به هامون میشه ماو: پیش و موش جیک جیک : انواع پرنده ها به غیر از مرغ و خروس قددقه: مرغ و خروس ایش: شیر و شیشه های شیر حاوی چای و آب نی نی: بچه های کوچیک قم قم  : ghom ghom هرگونه خوردنی قان قان : ماشین و ماشن سواری نای نای: رقصیدن و حرکات موزون دس: دست ها و  مفهوم دست زدن پا : پاها و پا کوبیدن به زمین مثل رقص لزگی ...
19 فروردين 1393

روزهای برفی 92

  هامون خونه خاله سیما آبادان آذر 92 هامون در یک روز برفی تهران بهمن 92 باغ وحش ارم تهران زمستان 92 هامون و ببعی پارک ارم     ...
6 اسفند 1392

کلمات شیرین

 هامون تو 15 ماهگی میتونه به این کلمات اشاره کنه والبته همه چیز رو هم میفهمه بخصوص مسواک زدن رو خیلی دوست داره  پوووو: توپ، پوشک، بادکنک و خیلی چیزهای دیگه که البته همه رو هم طوری میگه که کاملن متوجه میشیم منظورش چیه قام قام قام با تاکید بر قورت دادن آب دهان: هرگونه خوراکی فقط برای اشاره و نه خوردن ایش: شیر خوراکی، بخار بخور سرد، چیزهای حوب و غیره ما: ماهی و ماه البته واقعن قابل تشخیصه صدای شیر گربه اسب گاو بز جوجه خروس مرغ و سگ رو م می تونه در بیاره
30 بهمن 1392

خاطرات مهد

سلام پسرم از اینکه این همه دیر به دیر میام و برات می نویسم باید من رو ببخشی اتفاقهای زیاد برای مهدکودک رفتن تو می افته که خیلی دوست ندارم بنویسم ناراحتی هات نپذیرفتن مهد و فضای جدید مربی بچه ها گریه های بی وقفه چشمهای ریز شده ات و یک روز چشم کبود شده ات ، آروم شدنت و خوابیدنت ..... بهرحال تصمیم گرفته شده و تو باید زودتر بپذیری که این اتفاق دائمیه مادر تو کارمنده و باید ساعتهای زیادی از هم دور باشیم شاید نیرزه هیچ چیزی تو دنیا نمی ارزه واقعن دوری از تو ولی ما چاره ای نداریم بعد که تو بزرگ بشی و برای خودت زندگی دست و پا کنی دیگه هیچ کاری با من نخواهی داشت و من باید این هویت شغلی مزخرف خودم رو برای حودم حفظ کنم باید جایی آویزون ...
30 بهمن 1392

لذت با تو بودن

مدت زیادی هست که نیومدم و ننوشتم فقط میخام بدونی خیلی بزرگ شدی و هرروز باهوش تر میشی نی نی من حالا هوا خیلی سرده و همه جا پر از برفه باهم رفتیم باغ وحش ، پارک لاله و کلی تو از دیدن حیوونها لذت بردی تو باغ وحش ارم بیشتر از همه از دیدن مرغ و خروس ها لذت بردی قفس شیر و پلنگ رو هم دوست داشتی پارک لاله به محلی که کلاغها و گربه ها داشتن غذا میخوردن حمله میکردی و صدای شیر در میآوردی از کجا میدونی صدای شیر صدای مخوفیه و برای ترساندن استفاده میشه علی سام هم خیلی بزرگ شده و دیشب که اومده بود خونمون کلی با هم بازی کردین  منتظر روزهای خوبی هستیم که با هم بازی کنین و اوووووووووه یه عالمه خاطره بسازین اما سرنوشت تو  و مهدکودک م...
16 بهمن 1392

این جمله‌ها را به کودکتان نگویید!

      گاهی اوقات از روی عادت یا عصبانیت حرف‌هایی را به کودکانتان می‌زنید که شاید معنا و پیامدهای احتمالی آنها را هم نمی‌دانید چون زمانی‌ که خودتان بچه بوده‌اید این حرف‌ها را از بزرگترها شنیده‌اید و به نوعی به گفتن آنها عادت کرده‌اید. به گزارش ایسنا، متخصصان روانشناسی اطفال همواره به والدین توصیه می کنند به معنای جملات و پیام‌هایی که در حرف‌های خود به کودکانشان می‌دهند، بیشتر فکر کنند.  در این گزارش به بعضی از این کلمات و جملاتی که شاید در ظاهر عادی و بی‌خطر باشند اما اثرات سوء بر رفتار کودکان در آینده خواهند گذاشت، اشاره می‌کنیم: تعریف‌ه...
15 بهمن 1392

سفر به جنوب

خیلی بزرگ شدی مامان باور نمیکنم اینهمه زود بزرگ بشی اینهمه زود من رو سورپرایز کنی اینهمه زود من رو غرق لذت کنی این سومین سفرمان با هواپیما بود و چقدر هر سه سفر متفاوت بودی گلم بابا هم با ما بود و خیلی خوب بود خیلی خوشحالم که تو رو دارم و بابایی هم کنار ماست تو این سفر بابابزرگ رو دیدیم که خیلی پیر شده و ناتوان مامان بزرگ خسته رو دیدیم که جونش برای تو میرفت و خیلی خوشحالم که بالاخره تو رو دید و خاله سهیلا کوشا و خستگی ناپذیر ، سینا و عماد و آمنه خاله سیمین و رزو خاله انیسشه واز اون مهمتر طه نازنین که تو کلی براش قیافه میگرفتی و ما میخندیدیم اینقدر گرما وحشتناک بود که تو قرمز لپ گلی میشدی و کلی هم آب بازی میکردی خونه ها بزر...
24 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آبی تر می باشد