هامونهامون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

آبی تر

سفرغم انگیز

1392/9/10 9:41
نویسنده : مادر
323 بازدید
اشتراک گذاری

٢٩ آبان بود که رفتیم جنوب

دلم میخواست زودتر برم و بابابزرگ رو ببینم

دیدمش خیلی مریض و نحیف و لاغر بود

این بابای من نبود بابا سرحال سخت و  زنده بود

از خدا خواستم بهش کمک کنه

خیلی غصه خوردم و کلی گریه کردم  با خاله سهیلا سیما و و و

بالاخره اتفاق افتاد همیشه پیش از اینکه فکر کنی اتفاق می افته

بابابزرگ برای همیشه مارو تنها گذاشت و جای خالیش تا ابد برای ما خواهد ماند

بابای خوبم دوستت داشتم و دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مثل هیچکس
10 آذر 92 10:04
روحش شاد وهرچی خاک اونه بقای عمر شما وخانوادتون باشه .خدا گلچین روزگاره ،بهتون تسلیت میگم خدا صبرتون بده کاملا درکتون میکنم ومیدونم که غم نبودنشون چقدر سخته .
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آبی تر می باشد