18 ماهگی
سلام هامون خوبم
امروز 21 اردیبهشته و تو 18 ماهگی رو پشت سر میگذاری
حالا شیرین تر و خوردنی تر از قبل شدی و من حسرت لحظاتی رو می خورم که از تو دورم
چند روز پیش رفتیم پارک یهو افتادی و لبت پاره شد مامان یهو دیدم دهنت پر خون شد و ترسیدم خیلی ترسیدم
ولی خودم رو نباختم ( به نظرم بزرگ شدم یکم ) تو هم که خون گرم رو حس می کردی مدام لبت رو میخوردی و با دستت سعی می کردی خون رو بزنی کنار که خوب باعث میشد پارگیش بیشتر بشه دیدم دندونت سالمه و خیالم راحت شد خیلی گریه نکردی و بعد از اون دوباره برگشتی و به بازیت ادامه دادی
حالا وقتی میگیم هامون بریم بیرون میگی ددر، کجا بریم خونه آنا عمه و نون و پر و پروانه و پا رو خیلی قشنگ میگی
به نظرم دیگه مهد نمیشه بری چون خیلی مریض میشی و حالا برای نگهداریت دوباره دچار تردید میشیم که چه کنیم
شاید دوباره زحمت به آنا بدیم
بازهم برات می نویسم
قول میدم