هامونهامون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

آبی تر

شاد باش همیشه

1391/12/10 9:58
نویسنده : مادر
304 بازدید
اشتراک گذاری

سلام هامون مامان

حالا اتفاقات زیادی افتاده و تو هر روز هر ساعت هر دقیقهو هر لحظه بزرگ تذ میشی و تغییر میکنی

دو روز پیش 4 ماهگی تمام شد و به ماه 5 سلام کردی

تو میخندی با صدای بلند بخصوص وقتی قلقلکت میدم و بیشتر هم برای من میخندی چون بقیه موارد اخم کردی

حالا به راحتی غلت میزنی و میچرخی کمی هم به جلو حرکت میکنی

اینقدر آب دهان داری که نمیتونی نفس بکشی البته هم حساسیت هم دندون!

برای رفلاکسی هم که داری شربت رانیتیدین میخوری:)

موهات خیلی در اومده و کلی خوشکل شدی

الان 7 کیلو هستی ازوقتی شیر خشک می خوری وزنت کمتر میره بالا تو دو ماه گذشته 2 کلو اضاف شده بودی که البته کم نیست اما زیاد هم نیست

تو برعکس باشیر من بیشتر چاق میشدی

پرونده شیر من هم که بسته شد و من از لذت شیر دادن به تو محروم شدم پسرم

حالا گردنت رو هم موقع نشستن راست نگه میداری و خیلی راحت کمرت رو صاف میکنی

اینقدر محکم دست و پا میزنی که بابا میگه میخاد برات رورویک بخره تا راه بری

هامونم هر چی بگم کم گفتم از عشقی که وارد زندگیم کردی از روحی که به دنیام دادی از رنگی که به روزهام دادی من هر لحظه که با تو  هستم شادم مامان

خیلی حرفها دارم برات وقتی دمر میخابی و سرت رو بالا میاری و با اون دو تا چشمهای میشی ات به من نگاه میکنی نفسم بند میاد

هامون خوبم یک سال از به وجود اومدنت گذشت و حالا تو تو بغل منی

خیلی دوست دارم پسرم

فکر میکنم خیلی کوشا باشی و عجول دقت زیادی میکنی و حافظه خوبی هم داری تحمل درد رو نداری اما آستانه دردت بالاست

شاد باش پسرم همیشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله سهام
15 اسفند 91 15:59
وای هامونی باورم نمیشه که اینقدربزرگ شده باشی که مامانت میگه...عزیزم چه حیف که من نمیتونم ببینمتالبته من اگه حامله نبودم مطمئنن الان چندباره اومده بودم تهران پییشت تا ببینم که سفت شدی وغلت میزنی وکیفتومیکردم عزیزخاله امیدی هم به مامانت ندارم که توروبرداره وبیاره اینجا ولی میدونم حالا قشنگترین روزهای توه وامیدوارم همیشه شادباشی گوگولیییییییییی
رها
23 اسفند 91 1:02
شکرخداااااااااااااای مهربون که هامونی رو بهتون داد
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آبی تر می باشد