هامونهامون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

آبی تر

بدون عنوان

دیروز مادربزرگ برات آش دندونی پخت و من هم امروز آوردم اداره برای همکاران همه خیلی دوست داشتن و کلی ذوق اون یه دونه دندون تو رو کردن پسر گلم این روزها خیلی شیطون شدی و خنده های باحالی داری خاله سیمین و رز هم که عاشق تو هستن و کلی بازی بازی با تو میکنن حالا به راحتی می ایستی و همچنانی که مبل رو گرفتی راه میری دیروز برای اولین بار کته مرغ خوردی و اینقدر بدت اومد که عق میزدی بعدش بهت موز دادیم که مزه  دهنت عوض بشه ههههههههههه شیطون بلا حالا آب سیب آب هویج و موز رو خیلی با لذت میخوری و خداروشکر زرده تخم مرغ رو با فرنی خیلی دوست داری هامون گلم حالا به شدت منتظر بابایی هستیم که از سفر برگرده و منتظرم ماه رمضان میاد پیش ما تو عکس ...
17 تير 1392

اصفهان

سفر به اصفهان وقتی پوره هویج خوردی و خیلی دوست داشتی خاله و مونا کوچولو وقتی رفته بودیم برای شما وروجک ها خرید کنیم ...
10 تير 1392

هشت ماهگي

هامون من هشت ماه گذشت هشت ماهي كه تو تمام وجود من رو پر كرده بودي از لذت و روزهاي زيباي زيادي در راه خواهد بود ممنون مامان جون كه هستي و لحظه ها يمن رو پر از معنا و شادي مي كني هرچند زياد بوده لحاتي كه تو درد ميكشيدي و من آب ميشدم اما بزرگ شدن تو براي من از همه چيز زيباتره ديروز پشت چشمت ورم كرد و اولين بار آمپول زدي من تو رو تو بغلم گرفتم و دو تا آمپول زدي و اولين تاريخ آمپول گرفتن تو بود مامان دلم ميخاد وقت كنم و برات حسابي شيرين كاري هاتو بنويسم خيلي دوستت دارم
8 تير 1392

بازگشت مامان جون

مامان جون از مكه برگشت و ما رفتيم فرودگاه دنبالش يا بهتره بگم استقبالش خييييييييلي شلوغ بود تو همينطور متعجبانه مردم رو نگاه ميكردي شايد 5000 نفر يه جا بودن جاي بابا خيلي خالي بود
1 تير 1392

روزهایی سبز تر

رقصید بر لبانمان لبخندی  در قفل در کلیدی چرخید برای روزهای سبزمان حسن روحانی رییس جمهور شد پسرم خیلی ها خوشحال شدن و خیلی ها نیز ناراحت اما من و تو رفتیم تو بالکن و از بالا به شادی و پایکوبی ملت خوشحال مان نگاه کردیم  همت شلوغ بود و ماشین ها بوق بوقی میکردن و تو هیجان زده بودی حالا 30 سال بعد خاهی گفت من تو بغل مامانم تو شادی مردم شریک بودم  
27 خرداد 1392

حماسه

سلام پسرم  دیروز 24 خرداد بود و ما یک بار دیگه رفتیم برای انتخابات ریاست جمهوری رای دادیم  مهم نیست چه کسی رییس جمهور میشه واقعن اهمتی نداره حالا بزار برات بگم که دیشب برای اولین بار تو چشمهای من نگاه کردی و دستت رو به میله های تختت گرفتی و ایستادی  قربون چشمات برم با اون یه دونه دندونت  حالا نمیتونی خوب شیر بخوری بدنت حساسیت زده و دکتر شبرت رو عوص کرده و تو نتونستی تحملش کنی و اسهال شدی و دوباره شیرت عوض شد خدا کنه زودتر برگردیم به شیر اصلیت که دوست داشتی هامونم  هنوز نمیتونی رو چمن پا بزاری هر روز می برمت که عادت کنی ولی حاضر نیستی دستات رو به روی چمن بزاری  انگار چندشت میشه  و قیافت رو یه...
25 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آبی تر می باشد