بدون عنوان
دیروز مادربزرگ برات آش دندونی پخت و من هم امروز آوردم اداره برای همکاران همه خیلی دوست داشتن و کلی ذوق اون یه دونه دندون تو رو کردن پسر گلم این روزها خیلی شیطون شدی و خنده های باحالی داری خاله سیمین و رز هم که عاشق تو هستن و کلی بازی بازی با تو میکنن حالا به راحتی می ایستی و همچنانی که مبل رو گرفتی راه میری دیروز برای اولین بار کته مرغ خوردی و اینقدر بدت اومد که عق میزدی بعدش بهت موز دادیم که مزه دهنت عوض بشه ههههههههههه شیطون بلا حالا آب سیب آب هویج و موز رو خیلی با لذت میخوری و خداروشکر زرده تخم مرغ رو با فرنی خیلی دوست داری هامون گلم حالا به شدت منتظر بابایی هستیم که از سفر برگرده و منتظرم ماه رمضان میاد پیش ما تو عکس ...
نویسنده :
مادر
11:39