بدون عنوان
دیروز مادربزرگ برات آش دندونی پخت و من هم امروز آوردم اداره برای همکاران
همه خیلی دوست داشتن و کلی ذوق اون یه دونه دندون تو رو کردن
پسر گلم این روزها خیلی شیطون شدی و خنده های باحالی داری خاله سیمین و رز هم که عاشق تو هستن و کلی بازی بازی با تو میکنن
حالا به راحتی می ایستی و همچنانی که مبل رو گرفتی راه میری
دیروز برای اولین بار کته مرغ خوردی و اینقدر بدت اومد که عق میزدی بعدش بهت موز دادیم که مزه دهنت عوض بشه ههههههههههه شیطون بلا
حالا آب سیب آب هویج و موز رو خیلی با لذت میخوری و خداروشکر زرده تخم مرغ رو با فرنی خیلی دوست داری
هامون گلم حالا به شدت منتظر بابایی هستیم که از سفر برگرده و منتظرم ماه رمضان میاد پیش ما
تو عکس بابا رو خیلی دوست داری به محض اینکه میگم بابا کو برمی گردی و اون عکس ها رو نگاه میکنی
بابا زود برخاهد گشت قول میدم من خواب دیده ام عریرم