هامونهامون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

آبی تر

سال 91 با تو

1391/1/14 9:02
نویسنده : مادر
225 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فندق ناز من

امروز 14 فروردین و اولین روز رسمی کار در اداره لبخند

تعطیلات عید هم تمام شد گلم با تمام روزهای طولانی و کسلی که پشت سر گذاشتیم

امسال به واقع میتونم بگم خیلی خوش نگذشت آخه اصلا بیرون نمیرفتیم و اصلا به دامان طبیعت نرفتیم و اصلا کار هیجان انگیزی نکردیم خیال باطل

عمو مهدی بود که کت و شلوار دامادی اش رو خرید و اردیبهشت هم منتظر عروسی اش هستیممنتظر

عمو وحید هم که عید برای ما کلی ماجرا درست کرده بود بالاخره به نظر میاد به راه راست هدایت شده و اون طور که تو دفتر خاطراتش برای تو نوشته بود و به من هم داد که بخونم همه انگیزه اش تو هستیقهقهه فکر کن!

عمه عاطفه هم که همش طبق معمول سر کار بود و در سور وساط برگزاری عروسی خودشه

بابایی هم که بیچاره کلی داره کار میکنه و مینویسه و کار میکنه و هی همش هوای من رو داره خوشمزه

مامان بزرگ هم که روز به روز داره تپل تر میشه و دیگه اوضاعش بیریخت داره میشه

دیگه چی بگم آهان مامان منم که اومده که اگه خدا بخواد بره زانوهاشو عمل کنه

از خاله سهام بگم که جشن سالگرد ازدواج گرفته بود و من هم اگه تو سال دیگه بیای دهمین جشن سال دیگه امون رو باید بگیرم

مواظب خودت باش و حسابی رشد کن نیشخند

مغزت الان در حال رشد عزیزم و من هم کندر میخورم و کنجد و همه چیزهایی که تو بهش نیاز داری

خوب باش و قوی

دوست دارم قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

Rose Taji
15 فروردین 91 23:01
ey janaaaaaaaaaaaam fandoqie khodam ♥♥
عمو مهدی
17 فروردین 91 13:17
زن عمو نسرین چی پس؟دل تو دلش نیست. عمو قربونش بره.زود بیا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آبی تر می باشد