روزهای پاییز
به قول خاله زیزی تنها ماهی از سال رو ندیده بودی مهرماه بود که اونم اومد پسر خوبم ماه مهر ماه شروع مدارس و ماه شروع پاییز و ووووووو ماه عاشقگی و دیوونگیه حالا روزهای آخر یازده ماهگیتو پشت سر میزاری و وارد ماه آخر میشی یک سالگیتو میبوسی و شمعش رو به زودی فوت خاهی کرد خیلی بزرگ شدی عزیزم همچنان عاشق آبی مثل اینجا که تو دل کویر هم دنبال آب بازی بودی و حواست به هیچ چیز نبود یه مریضی هم پشت سر گذاشتی که تو این عکسها بیشتر پیدان اینجا دار آباده وهزار تا اتفاق قشنگ که وقتی بابایی بود با هم رقم زدیم ...
نویسنده :
مادر
11:38