دل پیچه های تمام نشدنی
حالا فقط دو روز مونده که چهل روزت تمام بشه مامان و تو با دل پیچه های تمام نشدنی دست و پنجه نرم میکنی چنان از درد به خودت می پیچی و جیغ میزنی که دلم می خواد بشینم و گریه کنم من همه کاری میکنم که تو راحت باشی مامان تا الان هزار جور قطره و دارو به تو دادیم که دل پیچه هات خوب بشه به نظرم میاد که به شیر خوردن من واکنش نشون دادی و دل کوچیکت تحمل شیررو نداره بعد از زردی حالا اولین باره که ته گلوت قرمز شده و داری دارو میگیری که بتونی آب دهانت رو قورت بدی خیلی با نمک شدی مامان آب دهانت جمع میشه و بعد می خوای بریزیشون بیرون که نمیتونی وقتی شیر میخوری بعدش بلافاصله شروع میکنی به کش و قوس اومدن و صورتت عین لبو میشه از سرخی و ما مجبوریم تو رو...
نویسنده :
مادر
1:51